کد مطلب:106638 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

نامه 014-به سپاهیانش











[صفحه 655]

سفارش آن حضرت به لشكرش، قبل از برخورد با دشمن، در صفین هزیمه: فرار كردن اعور الصید: شكار، ناتوان شد. اعور الفارس: در بدن اسب سوار جای خالی از لباس و زره كه ضربات شمشیر و نیزه در آن كارگر افتد پیدا شد، اسم فاعلش معور است یعنی آسیب زننده. اجهز علی الجریح: زخمی را به قتل رساند. اهجت الشیئی: آن را به حركت درآوردم، پراكنده اش ساختم (اثار) فهر: سنگ صاف و مستطیل شكل هراوه: چوبی است مانند چماق، (گرز) عقب: فرزند، پسر یا دختر (تا دشمن با شما آغاز به جنگ نكند، شما با ایشان بجنگید (نجنگید)، زیرا شما بحمدالله علیه دشمنتان دلیل و حجت دارید و این هم كه آغازگر جنگ آنها باشند، نه شما، دلیل دیگری بر ضرر آنها خواهد بود. پس اگر در جنگ به اذن خداوند، شكست و فراری رخ داد، گریخته را نكشید، درمانده را زخمی نكنید، و زخم خورده را از پا درنیاورید، زنان را با آزار كردن آشفته خاطر نسازید، اگر چه به شما دشنام دهند و آبروی شما را خدشه دار كنند، و به فرماندهان و سردارانتان ناسزا گویند، چرا كه نیروها و نفوس، و خردهای ایشان اندك و ضعیف است و ما در گذشته با این كه زنان مشرك بودند، وظیفه داشتیم كه دست از آنان برداریم و ا

گر مردی زن را به سنگ یا چماق می زد او، و پس از وی فرزندانش مورد ملامت و سرزنش واقع می شدند.) نقل شده است كه امام (ع) پیوسته یاران خود را هنگام برخورد با دشمن به این امور سفارش می فرمود. امام (ع) در این عبارات به چند امر سفارش كرده است كه عبارتند از: 1- با دشمن نجنگند تا دشمن آغاز به جنگ كند، و اشاره كرده است به این كه این عمل حجت دوم، علیه دشمن است، و حجت اول كه پیروان حضرت علیه دشمنان دارند مضمون این آیه شریفه است: (فان بغث احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ء الی امر الله) پر واضح است كه پیروان معاویه، از ستمكاران و یاغیان بودند و جنگ بر علیه آنان واجب بود. 2- به پیروان خود دستور می دهد كه دشمنان را واگذارند تا آغاز جنگ از جانب آنها باشد، این حجت از دو جهت قابل توجیه است: الف- هنگامی كه دشمنان شروع به جنگ كردند مصداق دخول در جنگ با خدا و رسول می باشند، چرا كه پیامبر فرمود: حربك یا علی حربی، جنگ با تو، جنگ با من است، و این مطلب كه اینها با كشتن انسانهایی كه خداوند قتلشان را بدون تقصیر حرام كرده، سعی در ایجاد فساد، در روی زمین می كنند واقعیت می یابد، و هر كه این امر، درباره اش تحقق یابد، مشمول این

آیه ی قرآن می شود: (انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله) ب- طرفی كه آغاز به جنگ می كند تجاوزگر به حساب می آید و هر كس چنین باشد، تجاوز علیه او، واجب است چنان كه خداوند می فرماید: (فمن اعتدی علیكم فاعتدوا علیه)، و چون اینها آغاز به جنگ كرده اند مصداق متجاوز می باشند، پس باید آنها را دفع كرد. 3- به یاران خود سفارش كرده است كه در صورت تحقق حمله به اذن خداوند، اگر كسی از میان دشمنان از ترس جنگ فرار كرد، در صدد قتلش برنیایید، و ناتوان و درمانده ای را كه پس از شكست دشمن، فرو افتاده و فرصت برای كشتنش باقی است، زخمی و مجروح نكنند. صید معور شكاری كه درمانده و در دسترس صیاد می باشد، برخی گفته اند: معور به معنای مریب است، یعنی كسی كه مورد شك است كه آیا جنگنده است یا نه، خلاصه ی معنای عبارت آن است كه نكشید مگر كسی را كه می دانید، علیه شما می جنگد. 4- چهارم می فرماید: زخمی و مجروح را نكشید. این امور چهارگانه ای كه در اینجا مورد نهی واقع شده، از احكام كفار در حال جنگ می باشد و امام (ع) بین بغات و كافران در این امور فرق گذاشته است اگر چه جنگ با بغات و قتل آنها را واجب دانسته است. اما آنچه كه نصر بن مزاحم به دنبال جمله های

قبل ذكر كرده است و به این امور ملحق می شود، ترجمه ی آن چنین است، عورت دشمن را مكشوف نكنید و مقتول را مثله نكنید، و هرگاه به مردان آنها برخوردید پرده دری نكنید و بدون اجازه ی صاحب خانه وارد آن نشوید و چیزی از اموال آنها برندارید. و لا تهیجوا النساء، حاصل معنا این كه با آزار رساندن به زنان شرارت آنها را برانگیزانید اگر چه شرارت را به نهایت رسانند و به آبروریزی و دشنام فرمانروایان دست بزنند. سپس امام (ع) علت این مطلب را در چند امر بیان فرموده است: 1- زنان كم نیرو هستند و از مقاومت در مقابل مردان و جنگ با آنها ناتوانند لذا بدزبانی می كنند، چرا كه سلاح شخص ناتوان و عاجز، زبان اوست. 2- زنان ضعیف النفس هستند، و چون روحیه ی صبر بر بلا ندارند، كوشش می كنند به هر طریق ممكن، گر چه به فحش و ناسزا باشد، بلا را از خود دور كنند. 3- كم خرد هستند، آن قدر عقل ندارند كه بدانند، دشنام و ناسزا علاوه بر آن كه سودی ندارد از رذایل اخلاقی نیز هست. 4- و نیز آزار رساندن به زنان موجب افزایش شرور، و برانگیختن طبایعی است كه تسكین و فرونشاندن آن اراده شده است. و ان كنا... تا آخر، این كه می فرماید: ما در زمان پیامبر (ص) كه دشمنانمان مشرك بو

دند، از طرف اسلام مامور بودیم كه زنانشان را نیازاریم، هشداری است به این كه هنگام روبرویی با این دشمنان كه اظهار اسلام می كنند، به طریق اولی نباید زنان را بیازاریم، اگر چه با ما مخالفند. حرف واو در وانهن حالیه است. و ان كان الرجل، تا آخر، در این عبارت مفسده ای كه مترتب بر آزار و اذیت زنان در جنگ می باشد بیان داشته است كه هر كس این عمل ناروا را انجام دهد، نه تنها در دنیا مایه ی ننگ او است، بلكه بعد از مرگ نیز نام ننگی برای او بازماندگانش است و سبب كیفر اخروی او نیز می باشد. این تعبیر امام برای آن است كه هر چه بیشتر مردم را از این كار دور بدارد. و به همین منظور از زدن مرد زنان را به وسیله سنگ و چوب، بطور كنایه تعبیر به تناول فرموده است. حرف ان در هر دو مورد ان كنا، و ان كان مخففه از ثقیله است، و به این دلیل خبرش مصدر به لام است تا فرق باشد بین ان و ان نافیه.


صفحه 655.